رشت پرس//«حسن عشقی» متولد ۱۳۲۷ در محله ساغریسازان رشت، یكی از نوازندگان چیرهدست و برجسته گیلانی است كه موسیقی را از دوران كودكی بهصورت تجربی فرا گرفته است. ساخت یك تنبك دستی سرآغازی برای یادگیری وی در زمینه هنر موسیقی بود تا اینكه با دریافت اولین حقوقش در سال ۱۳۵۲در دوران خدمت سربازی، نخستینساز زندگیاش(سنتور) را خرید و بهصورت حرفهای آن را دنبال كرد. عشقی چند سالی است كه علاوه بر تدریس بهصورت جدی به كار ترانهسرایی نیز مشغول است و تاكنون ترانههایی را برای پسرش «آرش عشقی»كه از هنرمندان جوان گیلان است، سروده است. از سوی دیگر وی برنده ۲ دوره مسابقه گرافیك صدا و سیما در سطح كشور شده و مُهر زرین این بخش از مسابقات را دریافت كرده است. عشقی همچنین برنده ۳ دوره مسابقات عكاسی سینمای جوان شده و كلیپ «باز باران» وی در زمینه موسیقی موفق به کسب رتبه سوم و لوح تقدیر شده است. گفتوگوی كوتاهی با این هنرمند مطرح گیلانی در زمینه فعالیتهایش در موسیقی انجام دادهایم.
رادیو؛ نوستالژی نسل قدیم
عشقی درباره آغاز فعالیتهای هنریاش در حوزه موسیقی ضمن تشریح دلبستگیهای خود به هنر و ابزار نوازندگی در دوران كودكی گفت: در ۱۲ سالگی به دلیل علاقه شدیدی كه به موسیقی داشتم، یك تنبك دستی ساختم و با همان تنبك ریتمها را تمرین میكردم.
وی با تأكید بر ذاتی بودن بخش عمدهای از هنر، به علاقه و احساس درونیاش به موسیقی اشاره كرد و گفت: در آن زمان مثل حالا كنسرت برگزار نمیشد و بیشترین رابطه مردم با موسیقی از طریق رادیو بود. بالطبع من هم از طریق رادیو آهنگهای آن دوران را میشنیدم و موسیقی را دنبال میكردم.
وی افزود: در آن زمان مثل امروز شما نمیتوانستید بهراحتی بهساز مورد علاقهتان دسترسی پیدا كنید. فارغ از محدودیتهایی كه وجود داشت، خانوادهها نیز با داشتن چند فرزند از توان مالی لازم برای خریداری سازهای موسیقی برخوردار نبودند، بنابراین هر کسی كه عاشق موسیقی بود باید خود نیازهای موسیقیایی خود را در این زمینه برطرف میكرد.
عشقی در ادامه صحبتهایش از علاقه به نقاشی سخن گفت و ادامه داد: من در دوران نوجوانی ضمن فعالیت در زمینه موسیقی، به نقاشی هم علاقهمند بودم و آن را هم دنبال میكردم اما این موسیقی بود که نیاز به ابزار ویژه داشت. سالها بعد در دوران خدمت سربازی موفق شدم با اولین حقوقی كه دریافت كردم اولینساز مورد علاقهام یعنی سنتور را خریداری كنم. وقتی در پادگان متوجه شدند كه من یك ساز خریدهام، از من خواستند كه هفتهای یكبار برای آنها بنوازم.
عشقی در ادامه یادآوری کرد: موسیقی یك هنر ذاتی و یك نوع ویژگی خاص است كه در بعضی از افراد نهادینه شده است. زمانی كه من دست بهساز بردم متوجه شدم كه بهطور ناخودآگاه قدرت نواختن در من وجود دارد.
وی ادامه داد: بعد از خدمت سربازی جذب صدا و سیما شدم كه در آن موقع به آن رادیو و تلویزیون میگفتند. من در كارگاه موسیقی سازمان فعالیت میكردم كه امروزه از آن بهعنوان كارگاه هنر سروش یاد میشود و در فاصله میدان فرهنگ و پل عراق رشت قرار دارد.
عشقی در ادامه به ساخت اولین آهنگ برای میرزا كوچكخان جنگلی اشاره كرد و گفت: در آن زمان ما در صدا و سیما گروهی را با عنوان «عشاق» تشكیل دادیم و اولین آهنگ مطرح آن زمان «چقد جنگلا خوسی»را برای میرزا كوچكخان ساختیم.
كمرنگ بودن آموزش آكادمیك
عشقی با اشاره به معدود بودن نوازندگان استان و كمرنگ بودن آموزش آكادمیك موسیقی در آن دوران، اظهار كرد: من سال ۵۳ به استخدام رادیو و تلویزیون درآمدم.
اما سنتور را بهصورت تجربی یاد گرفته بودم و در گروه «عشاق» سنتور مینواختم. بهندرت كسی در آن زمان موسیقی را از روی نت میزد تا اینكه مسئول كارگاه موسیقی رادیو و تلویزیون كه خودش دانشآموخته موسیقی در وین بود، به من نتخوانی از روی پیانو را یاد داد.
وی افزود: من بعد از آموزش نتخوانی، تدریس از روی نت را شروع كردم و بهجرأت میتوانم بگویم كه من جزو دو یا سه نفری بودم كه در آن دوران از طریق نت آموزش سنتور را شروع كردم. در حال حاضر هم اكثر هنرجویان من جزو استادان برتر موسیقی شدند و در سطح استان و كشور در حال آموزش و تدریس این هنر هستند.
عشقی در ادامه صحبتهایش به منحل شدن كارگاههای موسیقی اشاره كرد و گفت: بعد از تعطیلشدن كارگاههای موسیقی من در بخش گرافیك سازمان مشغول فعالیت شدم و در همان قسمت نیز بازنشسته شدم.
ترانهسرایی با داستان
عشقی درباره توانمندیهایش در حوزه ترانهسرایی گفت: رشته تحصیلی من ادبیات بود و من هر از گاهی برای دوستان آهنگسازم شعر میگفتم. همان موقع بود كه احساس كردم با توجه به اینكه به موسیقی اشراف دارم میتوانم در این حوزه نیز با آهنگسازان همكاری كنم.
وی افزود: فعالیت رسمی و حرفهای من در ترانهسرایی با پسرم آرش كلید خورد.
با هم روی آهنگهایی را كه آرش میساخت فكر میكردیم. آرش ملودی را بهصورت زمزمه به من میگفت و من با توجه به ملودی و داستان آهنگ، ترانه آن را میسرودم. در واقع موسیقیای كه پسرم آرش دنبال میكند یك نوع موسیقی قصهمحور است و بیشتر سعی میكند یك داستان را در آهنگهایش دنبال كند.
حتی كنسرتهایی را هم كه برگزار میكند بیشتر در سبك «اُپرت» یا همان موسیقی – نمایش هستند. موسیقی آرش از نظر بافت موسیقایی ممكن است تلفیقی از موسیقی پاپ و سنتی به نظر برسد، اما در واقع نوع ملودی وی بیشتر اصیل ایرانی است. بنابراین من همواره سعی كردهام از واژگان و ادبیاتی استفاده كنم كه با ماهیت ادبیات ایرانی تناسب و همخوانی داشته باشد.همشهری
انتهای پیام/083451